در فهمیدن معنا تفاوتهایی وجود دارد که اغلب از آن غافلند- در همین راستا-
آزاد وآزادگی دو مقوله متفاوت و ضدین میباشد.
آزادی یک مسئله حقوقی و آزادگی یک خصلت و مرام انسانی است.
آزادی: همه موجودات آزادند بالاخص انسان که هیچ اجباری در وجود منیّت او نیست.
آزادگی خودمحار است.
انسان آزاد دست به هر کاری میزند و میتواند بزند.
انسان آزاده: امساک عمل دارد در عین آزاد بودن با اختیار و آزادی کامل امتناع به عمل میورزد.
انسان آزاد:همه چیز برایش علی السویه است
انسان آزاده: مقید
انسان آزاد: نسبت به محیط بی تفاوت و لن پنی دارد
انسان آزاده: همیت قسمتی دارد
انسان آزاد: بی درد است
انسان آزاده: صاحب درد
انسان آزاد: لن پن و بی غیرت
انسان آزاده: غیرتمند ومسئولیت پذیر
انسان آزاد: عاطفه که یکی از غرائض ظریف و حائز اهمیت انسانی را به سخره میگیرد.
انسان آزاده: از مجرای عاطفه به همنوعان نیکی میرساند
انسان آزاد: همه چیزرا در ترازوی عقلی و علمی مینشاند
انسان آزاده: از عقل و علم به عنوان دو ابزار برای اهداف انسانی استفاده مینماید
انسان آزاد: در مقابل مصائب عنان از کف میدهد و زبون میشود
انسان آزاده: به مصائب لبخند میزند و واثق و گردن فراز
انسان آزاد: دنیا را هدف غائی میداند
وانسان آزاده دنیا را سکوی پرش به بی نهایت میداند
انسان آزاد قیل و قال دارد و انسان آزاده بدون قیل وقال به درون نگاه میکند و عمل بیصدا انجام میدهد
که به قول عارف ربانی محیی الدین عربی:
ما ز بالائیم و بالا میرویم.
محبوب
(عشق و اما عشق)
پدیده ایست دائمی ودست نیافتنی اما هرچه به آن معرفت بیشتری پیدا کنیم تشنگی به آن افسونتر خواهد شد.
و اگر کسی تفریق بین خود و عشق را داشته باشد زنده نیست.
محبوب
(رباعی )
دلبرا فتنه مکن در ره عشق
گره منداز به ابرو به سرا پرده عشق
نازنین یار عزیزی که در خلوت ماست
خوار و سرگشته مدانش به منزلگه عشق
محبوب
گفت شیخی به جوانی زیبا
که بیاراست تو را چون محیا
گر نگاهی بکند چشم سیاهت امشب
میکنم دلبری و رقص تا عرش حیا