سر سویدا (محبوب)

شعر و اندیشه

سر سویدا (محبوب)

شعر و اندیشه

زندگی

خورشید وجودم تازه دارد طلوع میکند
وآسمان روحم فضای آبی خود را برای تابیدن خورشید آماده میکند
فکر واندیشه ام میخواند
وابرهای دودی را یکی پس از دیگری تبدیل به باران میکند
قطرات باران دریای نیگون را
بر پهنه زمین مواج میکند
اقیانوس طوفان وار در دل خود
ماهی قشنگ را نوازش میکند
آنگاه هستی -هستی خود را با لطافت مهر
از خورشید جان میگیرد وهمزادی میکند
باشید تا زندگی ماندگار بماند

مصون از خطا

هیچ انسانی از خطا مصون نیست .انسان به لحاظ پدیده بودنش قاصر وناتمام است .در افت وخیزها وخطاهاست که در مسیر تکامل وتکمیل شدن گام برمیدارد .
انسان موجودی حادث وممکن به پدیده است پس بصورت طبیعی خطا در مسیر اوست و اگر نباشد در وجودش شبهه ای ایجاده میشود واینکه بعضی از انسانها را از قائده مذکور مستثنی میدانند اشتباهی محض است و انسانهای بزرگ بر اثر خیزشها ی ممتد وتجربی به مرحله ممتاز رسیده اند ولاغیر

شکوه

ز جهان شکوه مکن اشک مریز یار ببین
بطریقی بنگر شاهد وهوشیار ببین
چون از این ره گذری صبح پسین
اشک شوق از چمن مژه نگار ببین
دوش از بی خبری چشم دلم خاموش بود
رقص باد آمد گفت عکس رخ یار ببین
بهوای دل بیمار مرو حیران شو
عاشق چشم مشو شاخه عذار ببین
دوش از پرتو نورش زتجلی دم زد
گفت اگر مرد رهی طاقت طیار ببین
کار محبوب تمام است بزن کوس رحیل
که دل از پرده برون شد غم دلدار ببین

مستی

دم زدن از میکده در خانه خمار چیست
لاف مستی در کنار کعبه با اسرار چیست
منکر ذات وجود لایزالش را چرا
حربه کفر وعناد در معجر حق بار چیست
میخوری کردی به ظن سرخوشی
می نخوردی خودفریب فخار چیست
دوش در وقت نمازت گریه میکردی چرا
گریه در فخر است اسرار در رهوار چیست
صد هزاران بار ازاو شکر گرفتی بی نمک
پس چه شد شکر شکر شکر شکستن یار چیست
مستی محبوب اگر پی داشت شراب ناب را
هم شراب وعشق مستی لانه در کفار چیست